آقا جان! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را
شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد...
مهدی جان!
سئوالی ساده دارم از حضورت ... من آیا زنده ام وقت ظهورت ...
اگر که آمدی من رفته بودم ... اسیر سال و ماه و هفته بودم ...
دعایم کن دوباره جان بگیرم ... بیایم در رکاب تو بمیرم...
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات ... بر جان و دل صبور مهدی صلوات ...
تا امر فرج شود مهیا بفرست ... بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی ...
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی ...
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن ...
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی ...
برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی ...
برای عده ای چه خوب شد نیامدی ....
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام ...
دوباره صبح؛ ظهر؛ نه غروب شد نیامدی...
در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند ... ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار...
به امید روزی که متن تمام اس ام اس ها یک جمله باشد و آن : مهدی آمد...
سر راهت در انتظارم ... برده هجرت صبر و قرارم ...
جز ظهورت ای گل زهرا ... به خدا حاجتی ندارم...
کجایى اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت؟
در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار
به خدا سوگند دنیا را آذین می بندیم اگر لحضه آمدنت را بدانیم...
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
...یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد
گفته بودم گربیایی مقدمت را گل فشانم *
گل چی قابل مهربانم چشمهایم فرش راهت*
چه انتظارعجیبی! توبین منتظران هم عزیز من چه غریبی!
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت*
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت
چه بی خیال نشستیم چه کوششی چه وفایی؟
فقط نشسته وگفتیم خداکند که بیایی.
جزاو به هیچ واقعه ای دل نبسته ایم
موعود جمعه *جمعه موعود می رسد....
نیازارم ز خود هرگز دلی راکه
میترسم در آن جای تو باشد ...
شرط دل دادن ? دل گرفتنه وگرنه یکی بی دل میشه و یکی دو دل !
برای اداره کردن خودت از عقلت استفاده کن و برای اداره کردن دیگران از قلبت
طلا را به وسیله آتش......زن را به وسیله طلا ........و مرد را به وسیله زن امتحان کنید.
ثمره عمر آدمی یک نفس است و آن نفس از برای یک همنفس است گر نفسی با نفسی هم نفس است آن یک نفس از برای عمری بس است
زندگی سه چیز است : اشکی که خشک می شود لبخندی که محو می شود یادی که می ماند و فراموش نمی شود
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ، ولی با خفت و خواری ، پی شبنم نمیگردم . . .
تک تک روزهایم را میسوزانم ، تا چشمکی شوم برای شب های بی ستاره ات . . .
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو / تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو . . .
عشق یعنی اینکه وقتی میخوای برسونیش ٬ رادیو پیام رو روشن کنی و ببینی کدوم مسیر پر ترافیک تره
گفته بودی که چرا محو تماشای منی /آن چنان محو که یک دم مژه بر هم نزنی /مژه برهم نزنم تا که ز دستم نرود /ناز چشمان تو قدر مژه بر هم زدنی
حدیث عشق من و تو،حدیث ابر بهاریست،تو از قبیله لبخند،من از قبیله اندوه.
فضای فاصله صد آه،فضای فاصله صد کوه،تو از سپیده و نوری،من از شقایق گلگون.
غمگین و بی قرارم زخمی تر از زمانم وقتی تورا ندارم نفرین به هرچه دارم
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟
برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد و نیست...
تورا می خواستم تا در جوانی نمیرم از غم بی همزبانی
غم بی همزبانی سوخت جانم چه می خواهم دگر زین زندگانی؟!
نگاه من به روز سالگرد ازدواجمان همانند نگاه یک گوسفند است به روز عید قربان
مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی .
مرد ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید .بهر حال نجات پیدا کرده بود . به راهش ادامه داد .به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت :
- ایست
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد .بازم نجات پیدا کرد .مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد من فرشته نگهبان تو هستم . مرد فکری کرد و گفت :
-پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی ؟
به پشه میگن چطور زمستونها نیستی پشه میگن نه این که تابستونها خیلی تحویلم میگیرین!
حتماً روی دیوار بهشت نوشته : لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان سیب بخورد
و اینگونه بود که پس از دیدار یوسف و زنان مصر ، پرتقال خونی به بازار آمد!
آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده. راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه ! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه!..
تست فیزیک کنکور : سرعت نور چه قدر است؟
روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشک آبادانی میره طرفش میگه کاکا وسعت پر و حال میکنی عقابه میگه بروحوصلت و ندارم گنجشکه بازم پیله میکنه میگه کاکا وسعت باله رو حال میکنی عقابه بازم میگه بروحوصلت و ندارم وگرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه گنجشکه میگه مردی بیا عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میروزنه گنجشکه در حال افتادان میگه میگه کاکاهیکل و حال میکنی
آیا میدانستید که بزبزه قندی اولین بز دیابتی تاریخ است !
دو تا آبادانی به هم می رسن. اولی می گه: جات خالی دیروز رفتم شکار هفت تا خرگوش چهار تا آهو سه تا شیر شکار کردم.
دومی میگه: همش همین؟
اولی می گه: بابا، آخه با یک تیر مگه بیشتر از اینم می شه؟
دومی میگه : تازه تفنگم داشتی؟
به نظر شما کمک فنر ماشین بیگلی بیگلی که گوریل انگوری روش مینشست چی بود؟
یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر...وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب.
آبادانیه میره تو یه کتابفروشی .... میگه : وولک پوستر مو رو داری ؟ ........... کتابفروش میگه : نه ........ آبادانیه می گه : وی ی ی تو هم تموم کردی ؟!!!
یک تهرانی داشت برای یک آبادانی لاف میزد و میگفت : من یک سگ دارم وقتی میخواد بیاد تو خونه در میزنه!آبادانیه گفت : ولک ، مگه کلید نداره ؟
به یکی میگن خیلی آقایی ، میگه ما بیشتر!
حیف نون به دوستش میگه کجا به دنیا اومدی؟ میگه: بیمارستان. حیف نون میگه آخی مریض بودی؟
دوتا نوشابه با هم دعوا می کنند نوشابه زرد به سیاه می گه : هنوز نزدمت سیاه شدی ؟؟؟
یک روز دو تا آبادانی واسه هم خالی می بستند . اولی میگه : ما یه کوه کنار خونه مون داریم که هر وقت می گیم حمید . دو سه بار میگه حمید.... حمید.... حمید....دومی میگه : این که چیزی نیست . ما یه کوه داریم کنار خونه مون که هر وقت می گیم حمید . میگه : کدوم حمید؟
مامانه به بچه هه می گه : می دونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی !
بچه هه می گه : آره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود.
خبرنگار از یه آبادانی میپرسه ، جمعیت آبادان چقدر هست؟ آبادانی در جواب میپرسه با حومه یا بدون حومه؟ خبرنگار میگه با حومه آبادانی میگه با حومه میشه هفتاد میلیون
از یکی میپرسن گشنگی سخت تره یا عاشقی ؟ میگه از قدیم گفتن گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره ولی شما تا حالا تو خیابون دستشوئیت نگرفته که جفتش یادت بره؟؟
موسسه آموزشی بانو دانشجو می پذیرد: آموزش گیتار توسط بانو زلیخا ، با تخفیف ویژه آدرس :مصر، پشت معبد عامون ،نرسیده به سیلوهای گندم ۵۰% تخفیف برای کسانی که نامشان یوسف است.
به غضنفر میگن : واجبی چیست ؟ میگه :پودریست باستانی که در حداکثر ۵دقیقه میرزاکوچک خان جنگلی را به دکتر الهی قمشه ای تبدیل می کند
یه خانواده شهرستانی واسه زندگی میان تهران به بچه خانواده میگن ، خونه هر کی در زدی نگو ( مویوم ) بگو منم ۰ طرف میگه اگه بوگوم ( منم ) اونا از کجا بفهمن که ( مویوم ؟ ).
یکی تو استادیوم بوده داشته فوتبال نگاه می کرده هی می گفته عجیبه واقعا عجیبه.می گن چی عجیبه؟ می گه: ۱۰۰ هزار تماشاچی ۲۲ تا بازیکن ۳ تا داور .می گن خوب چیش عجیبه؟ می گه گنجشکه همه رو ول کرده ریده رو سر من!!!
از یک معتاد میپرسن چطور شد که معتاد شدی؟ میگه با بچهها قرار گزاشتیم روزهای تعطیل تفریحی بکشیم یه هویی خوردیم به عیدنوروز
یارو زنش رو می بره سونوگرافی ، بهش می گن : بچت پسره
یارو می گه : جدی ؟ ... تورو خدا بگو اسمش چیه ؟
یارو پول نداشته دماغشو عمل کنه، با دست دماغشو میگیره بالا بهش تافت میزنه!!...
یارو میره طوطی سخنگو بخره ، فروشنده بهش یه جغد میندازه
بعد از یه مدت دوستای یارو بهش می گن : یاد گرفته حرف بزنه یا نه ؟
یارو می گه : هنوز نه ، ولی خیلی توجه می کنه !
غضنفر داشته از تو جزیره آدمخورا رد میشده، یهو میبینه آدم خورا محاصرش کردن. بیچاره جفت میکنه با حال زار میگه: ای خدا بدبخت شدم! یهو یک صدایی از آسمون میاد: نترس بندة من، بدبخت نشدی! اون سنگ رو از جلوی پات بردار بکوب به سر رئیس قبیله. غضنفر خوشحال میشه، سنگ رو میکوبه تو کلة رئیس قبیله. رئیسِ قبیله جابهجا میمیره، باقی افراد قبیله شاکی میشن، نیزه به دست، شروع میکنن دویدن طرف غضنفر! یهو یک صدایی از آسمون میاد: خوب بنده من، حالا دیگه بدبخت شدی
طرف داشته با خره فوتبال بازی میکرده.بهش میگن چرا با خر بازی میکنی؟ میگه همچینم خر نیست. ۳ به ۱ جلوئه!
یه روز یه دیوونه داشته با خودش میخندیده بهش میگن چرا داری میخندی میگه یه جک به خودم گفتم خیلی باحال بود تا حالا نشنیده بودم.
یه روز ۴ تا حیف نون سوار آسانسور میشن هر کاری میکنن آسانسور حرکت نمیکنه .... یه مرده با کت شلوار و سامسونت میاد دکمه آسانسورو میزنه .... راه میفته ... یکی از حیف نونها میگه : به افتخار آقای راننده صلوات
غضنفر رفت تعلیم رانندگی رفیقش پرسید چطور بود ؟ گفت : گفت خوب بود ولی مربیه خیلی مذهبی بود . هر طرف من می پیچیدم می گفت یا امام رضا یا ابوالفضل
حیف نون میره جوراب فروشی به یارو میگه یه جوراب میخوام . فروشنده میگه مردونه ؟ حیف نون دست میده میگه : مردونه.
خداوند هیچ موقع از تو سوال نمی کنه چه نوع ماشینی روندی؟ اما حتما از تو خواهد پرسید چند نفر پیاده را به مقصد رساندی....... قابل توجه دخترها که هر چی بوق میزنی ناز میکنن...... نمیدونن هدف پسرها الهیه
غضنفر راننده تاکسی میشه و یه روز به مسافرش که شبیه ژاپنیها بوده میگه آقا ببخشید شما ژاپنی هستید اون میگه نه ، برای بار دوم ازش مپرسه آقا شما ژاپنی نیستید؟ بازم طرف میگه نه ، بارسوم بازم میپرسه یاروه از کوره در میره میگه آره هستم غضنفر میگه ولی به قیافت نمیاد.
نیروی انتظامی میریزه خونه مش قاسم ، مش قاسم هم با منقل میپره تو استخر و داد میزنه: از اینجا به بعدش به شما ربطی نداره، به نیروی دریایی ربط داره
پسره میره خواستگاری، پدر عروس میگه مهریه دخترم صد بشکه بنزِینه! پدر داماد میگه پسرم! پاشو پاشو بریم یک دختر گازِسوز پیدا کنیم!
حیف نون رو برای اولین بار می برند توی هلی کوپتر ، توی آسمان از سمت چپیاش می پرسه : شما گرمتونه ؟
طرف می گه : نه
از سمت راستیاش می پرسه شما گرمتونه ؟
اون یکی هم می گه نه
بعد حیف نون بلند می گه : آقای خلبان هیچ کس گرمش نیست. اون پنکه سقفی رو خاموشش کن !
غضنفر عینک دودی می زنه میره خیابون یهو دخترش رو میبینه می زنه تو گوشش و میگه این موقع شب بیرون چی کار میکنی؟ دختره میگه اشکال از عینکته. غضنفر عینکشو بر میداره دوباره می زنه تو گوش دخترش و میگه خوب شد فهمیدم از دیشب تا حالا کجا بودی؟
ارمنیه و ترکه و رشتیه و اصفهانیه یک عمر رفیق بودن . باری ، از بخت بد ، ارمنیه مرحوم می شه ، باقی رفقا هم میرن تشییع جنازش . رسم این ملت هم گویا این بوده که هر کدوم از نزدیکان باید دم آخری یک پولی می انداختن تو قبر ، خلاصه اول ترکه میره بالاسر قبر و کلی گریه زاری می کنه و آخر هم دست می کنه ، ده تا هزاری می اندازه تو قبر ، بعد رشتیه میاد باز کلی آه و ناله می کنه و بعد هم دست می کنه ده تا هزاری میندازه تو قبر ، آخری نوبت اصفهانیه می شه ، میاد جلوی قبر کلی گریه زاری می کنه ، آخرش هم با بغض میگه : شرمنده ، من صبح وقت نشد برم بانک پول بگیرم . بعد یک چک سیهزارتومنی مینویسه می اندازه تو قبر ، بیستهزارتومن بقیشو برمیدار .
دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، خاله ام مرا زایید
از غضنفر میپرسن: صورتی چه رنگیه؟ میگه: قرمز یواش!
به غضنفر میگن: چرا همش داری دور میدوون با ماشینت میچرخی؟می گه: راهنمام گیر کرده!!
اصفهانیه برای بچه اش اسمارتیز می خره، روش می نویسه هر 8 ساعت یکی
حیف نون داشته توالت می ساخته، آجر کم میاره اپن (open) می سازه!
دختر غضنفر پول نداشته دماغش رو عمل کنه، سر دماغش رو می گیره بالا، بهش تافت می زنه!
آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده. راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه ! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه!..
آبادانیه میره تو یه کتابفروشی .... میگه : وولک پوستر مو رو داری ؟ ........... کتابفروش میگه : نه ........ آبادانیه می گه : وی ی ی تو هم تموم کردی ؟!!!
لره دست میندازه دورگردن دوست دخترش بلد نیست چی بگه .میگه گردنتو بشکونم
آموزشگاه زبان اشاره ی یوزارسیف و زلیخا. نرسیده به 4 راه آتون , قصر عزیز مصر حتما یه سر بزن
وزیر بهداشت در خصوص لوازم آرایشی با مارک تقلبی یوزارسیف هشدار داد
از کنج لبت بوسه ای چو قند گرفتم ... از قند لبت من مرض قند گرفتم!
یارانه دستانت را قطع نکن من زیر خط فقر محبتهایت هستم
یک همیشه یک است . شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک عدد باشد اما بعضی اوقات می تواند خیلی باشد . یک نگاه . یک سرنوشت . یک خاطره . یک دوست.
زن خوب تو دنیا مثلا دایناسوره که نسلش منقرض شده ، ولی مرد خوب مثل سیمرغ ، که از اول هم افسانه بوده
روان شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید :فرض می کنیم که شما متولد 29 اردیبهشت 1364 هستید.اردیبهشت ماه دوم (2) سال است پس :
9=1+8=18=5+9+ 3+1=1395= 1364+2+29شماره تولد 9 است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید.
تفسیر اعداد:1- خالق و مبتکر:'یک' ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال 'یک' ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که 'بهترین' باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند.
- پیام آور صلح :'دو' ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد. اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند.3- قلب تپنده زندگی :' سه ' ها ایده آلیست هستند، بسیار فعال،اجتماعی،جذاب،رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل .خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه آنها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یاد بگیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند.
- محافظه کار :'چهار' ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بدانند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند. بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند.5- ناهماهنگ با جماعت :'پنج' ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندارند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات آنها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند.
6- رمانتیک و احساساتی :' شش' ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند. یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند. دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند.'شش' ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند.7- عاقل و خردمند :'هفت' ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست آمده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه!
8- آدم کله گنده :'هشت ' ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها را رئیس ببینند.9- اجرا کننده و بازیگر :'نه ' ها ذاتا هنرمند هستند . بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند . با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند و هیچ ** برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید.در حالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد . آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند
پرایده داشته از بغل فلکس قورباغه ایه رد میشده، ازش میپرسه: داداش، چشمات چرا زده از حدقه بیرون؟! فلکسه میگه: اگه موتور تورم درمیاوردن میچپوندن به ما تحتت، چشمات میزد از حدقه بیرون!!!
یه روز مدیر مهد کودک به یکی از بچه ها میگه:
تو مامان داری؟ میگه نه!
میگه بابا داری؟ میگه نه!
مرده میگه پس چی داری؟ میگه جیش دارم!!!!
توی یه تاکسی یه زنه با بچه اش و یه مرد تنها نشسته بودن زنه میخواسته به بچه اش شیر بده!
هی میگه : میخوری یا بدم این آقا بخوره میخوری یا بدم این آقا بخوره ، 5 دقیقه همینجوری میگذره .
آخرش مرده شاکی میشه به بچهه میگه : عزیزم تکلیف مارو روشن کن اگه میخوریش من پیاده شم ، سه تا کوچه از خونمون گذشته!
چند تا توله سگ برای باباشون تولد می گیرن روی کیک می نویسن: پدرسگ! تولدت مبارک!
http://jokcenter.blogsky.com
پسره از باباش میپرسه بابا فرق حادثه با بدبختی چیه ؟ میگه پسرم فکر کن ما رفتیم شمال یه موج بزرگ میاد مادرتو میبره تو دریا، به این میگن حادثه. حالا اگه یکی پیدا شه مادرتو نجات بده بهش میگن بدبختی...
اصفهونیه از ماه عسل بر میگرده ازش میپرسن خوش گذشت میگه خیلی میگن پس چرا زنت گریه میکنه میگه اخه دیدم خرجمون زیاد میشه اونو با خودم نبردم
به یارو میگن؛ نظرت در باره ی بند گردنی موبایل چیه؟ میگه؛ خیلی خوبه فقط , موقع شارژ گوشی یه ۲ ساعتی آدمو از کار و زندگی می اندازه
- تا حالا به این گردش روزگار توجه کردی؟ سوسک از موش میترسه، موش از گربه، گربه از سگ، سگ از مرد، مرد از زن، زن از سوسک….
به یارو میگن؛ نظرت در باره ی بند گردنی موبایل چیه؟ میگه؛ خیلی خوبه فقط , موقع شارژ گوشی یه ۲ ساعتی آدمو از کار و زندگی می اندازه
گرد و خاک تنهایی دلم و با جاذبه ی نگاهت زدودی. خونه ی قلبمو از غم پاک کردی … حالا که داری زحمت میکشی روی اون میز هم یه دستمال بکش!!!
3 نفر میمیرن . خدا گفت اولی بره بهشت . دومی بره جهنم . سومی بره طویله !!!
پرسیدن چرا ؟
خدا گفت :اولی زن داشت دنیا براش جهنم بود . دومی مجرد بود ، دنیا براش بهشت بود . سومی زنش مرد ولی خاک بر سر بعدش رفت یه زن دیگه گرفت !!!
یه تیکه آهن محکم روی پای یه اصفهانی میفته داد میزنه میگه آااااااااااااخ کفشم
http://jokcenter.blogsky.com
یه روز غضنفر عصبانی میشه به شکمش میگه: چقدر من کار کنم تو بخوری؟
شکمش جواب میده میخوای من کار کنم تو بخوری.
غضنفر تو جاده داشته رانندگی میکرده، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد، میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمیگیره. رفیقشو صدا میکنه میگه: اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین.
یه روز غضنفر میره بانک تا چکش رو نقد کنه. بانکیه بهش میگه چک سیباس؟ غضنفر جواب میده نه! مال گردوهای پارساله.
می دونی فرق بیل آهنی با چوبی چیه ؟
.
.
.
.
.
نمی دونی ؟
.
.
.
.
.
.
عیبی نداره از یه افغانی دیگه می پرسم
معلم: به شخصی که با وجود عدم علاقه حاضرین، به حرف زدنش ادامه میده چی میگن؟
شاگرد: بهش میگن معلم
غضنفر میره ساندویچی میگه: یه نون اضافه با یه نون اضافه بدین!
مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد.
زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!
مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد.
زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد!
از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد.
ولی زن همچنان مشغول خرید بود!!!
زن تو زندگیت مثل ویروسه!!!
اگه وارد زندگیت بشه:
1. جیباتو Search می کنه!
2. پولاتو Delete می کنه!
3. خانوادتو Edit می کنه!
4. ارتباط با دوستاتو Cut می کنه!
5. دفترچه تلفن موبایلتو Scan می کنه!
6. خوشیاتو Cancel می کنه!
7. آخرش هم مخت Hang می کنه!!!