نگاه من به روز سالگرد ازدواجمان همانند نگاه یک گوسفند است به روز عید قربان
مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی .
مرد ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید .بهر حال نجات پیدا کرده بود . به راهش ادامه داد .به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت :
- ایست
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد .بازم نجات پیدا کرد .مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد من فرشته نگهبان تو هستم . مرد فکری کرد و گفت :
-پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی ؟
به پشه میگن چطور زمستونها نیستی پشه میگن نه این که تابستونها خیلی تحویلم میگیرین!
حتماً روی دیوار بهشت نوشته : لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان سیب بخورد
و اینگونه بود که پس از دیدار یوسف و زنان مصر ، پرتقال خونی به بازار آمد!
آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده. راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه ! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه!..
تست فیزیک کنکور : سرعت نور چه قدر است؟
روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشک آبادانی میره طرفش میگه کاکا وسعت پر و حال میکنی عقابه میگه بروحوصلت و ندارم گنجشکه بازم پیله میکنه میگه کاکا وسعت باله رو حال میکنی عقابه بازم میگه بروحوصلت و ندارم وگرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه گنجشکه میگه مردی بیا عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میروزنه گنجشکه در حال افتادان میگه میگه کاکاهیکل و حال میکنی
آیا میدانستید که بزبزه قندی اولین بز دیابتی تاریخ است !
دو تا آبادانی به هم می رسن. اولی می گه: جات خالی دیروز رفتم شکار هفت تا خرگوش چهار تا آهو سه تا شیر شکار کردم.
دومی میگه: همش همین؟
اولی می گه: بابا، آخه با یک تیر مگه بیشتر از اینم می شه؟
دومی میگه : تازه تفنگم داشتی؟
به نظر شما کمک فنر ماشین بیگلی بیگلی که گوریل انگوری روش مینشست چی بود؟
یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر...وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب.
آبادانیه میره تو یه کتابفروشی .... میگه : وولک پوستر مو رو داری ؟ ........... کتابفروش میگه : نه ........ آبادانیه می گه : وی ی ی تو هم تموم کردی ؟!!!
یک تهرانی داشت برای یک آبادانی لاف میزد و میگفت : من یک سگ دارم وقتی میخواد بیاد تو خونه در میزنه!آبادانیه گفت : ولک ، مگه کلید نداره ؟
به یکی میگن خیلی آقایی ، میگه ما بیشتر!
حیف نون به دوستش میگه کجا به دنیا اومدی؟ میگه: بیمارستان. حیف نون میگه آخی مریض بودی؟
دوتا نوشابه با هم دعوا می کنند نوشابه زرد به سیاه می گه : هنوز نزدمت سیاه شدی ؟؟؟
یک روز دو تا آبادانی واسه هم خالی می بستند . اولی میگه : ما یه کوه کنار خونه مون داریم که هر وقت می گیم حمید . دو سه بار میگه حمید.... حمید.... حمید....دومی میگه : این که چیزی نیست . ما یه کوه داریم کنار خونه مون که هر وقت می گیم حمید . میگه : کدوم حمید؟
مامانه به بچه هه می گه : می دونم شیطون گولت زد موهای خواهرتو کشیدی !
بچه هه می گه : آره ولی لگدی که زدم تو شیکمش ابتکار خودم بود.
خبرنگار از یه آبادانی میپرسه ، جمعیت آبادان چقدر هست؟ آبادانی در جواب میپرسه با حومه یا بدون حومه؟ خبرنگار میگه با حومه آبادانی میگه با حومه میشه هفتاد میلیون
از یکی میپرسن گشنگی سخت تره یا عاشقی ؟ میگه از قدیم گفتن گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره ولی شما تا حالا تو خیابون دستشوئیت نگرفته که جفتش یادت بره؟؟
موسسه آموزشی بانو دانشجو می پذیرد: آموزش گیتار توسط بانو زلیخا ، با تخفیف ویژه آدرس :مصر، پشت معبد عامون ،نرسیده به سیلوهای گندم ۵۰% تخفیف برای کسانی که نامشان یوسف است.
به غضنفر میگن : واجبی چیست ؟ میگه :پودریست باستانی که در حداکثر ۵دقیقه میرزاکوچک خان جنگلی را به دکتر الهی قمشه ای تبدیل می کند
یه خانواده شهرستانی واسه زندگی میان تهران به بچه خانواده میگن ، خونه هر کی در زدی نگو ( مویوم ) بگو منم ۰ طرف میگه اگه بوگوم ( منم ) اونا از کجا بفهمن که ( مویوم ؟ ).
یکی تو استادیوم بوده داشته فوتبال نگاه می کرده هی می گفته عجیبه واقعا عجیبه.می گن چی عجیبه؟ می گه: ۱۰۰ هزار تماشاچی ۲۲ تا بازیکن ۳ تا داور .می گن خوب چیش عجیبه؟ می گه گنجشکه همه رو ول کرده ریده رو سر من!!!
از یک معتاد میپرسن چطور شد که معتاد شدی؟ میگه با بچهها قرار گزاشتیم روزهای تعطیل تفریحی بکشیم یه هویی خوردیم به عیدنوروز
یارو زنش رو می بره سونوگرافی ، بهش می گن : بچت پسره
یارو می گه : جدی ؟ ... تورو خدا بگو اسمش چیه ؟
یارو پول نداشته دماغشو عمل کنه، با دست دماغشو میگیره بالا بهش تافت میزنه!!...
یارو میره طوطی سخنگو بخره ، فروشنده بهش یه جغد میندازه
بعد از یه مدت دوستای یارو بهش می گن : یاد گرفته حرف بزنه یا نه ؟
یارو می گه : هنوز نه ، ولی خیلی توجه می کنه !
غضنفر داشته از تو جزیره آدمخورا رد میشده، یهو میبینه آدم خورا محاصرش کردن. بیچاره جفت میکنه با حال زار میگه: ای خدا بدبخت شدم! یهو یک صدایی از آسمون میاد: نترس بندة من، بدبخت نشدی! اون سنگ رو از جلوی پات بردار بکوب به سر رئیس قبیله. غضنفر خوشحال میشه، سنگ رو میکوبه تو کلة رئیس قبیله. رئیسِ قبیله جابهجا میمیره، باقی افراد قبیله شاکی میشن، نیزه به دست، شروع میکنن دویدن طرف غضنفر! یهو یک صدایی از آسمون میاد: خوب بنده من، حالا دیگه بدبخت شدی
طرف داشته با خره فوتبال بازی میکرده.بهش میگن چرا با خر بازی میکنی؟ میگه همچینم خر نیست. ۳ به ۱ جلوئه!
یه روز یه دیوونه داشته با خودش میخندیده بهش میگن چرا داری میخندی میگه یه جک به خودم گفتم خیلی باحال بود تا حالا نشنیده بودم.
یه روز ۴ تا حیف نون سوار آسانسور میشن هر کاری میکنن آسانسور حرکت نمیکنه .... یه مرده با کت شلوار و سامسونت میاد دکمه آسانسورو میزنه .... راه میفته ... یکی از حیف نونها میگه : به افتخار آقای راننده صلوات
غضنفر رفت تعلیم رانندگی رفیقش پرسید چطور بود ؟ گفت : گفت خوب بود ولی مربیه خیلی مذهبی بود . هر طرف من می پیچیدم می گفت یا امام رضا یا ابوالفضل
حیف نون میره جوراب فروشی به یارو میگه یه جوراب میخوام . فروشنده میگه مردونه ؟ حیف نون دست میده میگه : مردونه.
خداوند هیچ موقع از تو سوال نمی کنه چه نوع ماشینی روندی؟ اما حتما از تو خواهد پرسید چند نفر پیاده را به مقصد رساندی....... قابل توجه دخترها که هر چی بوق میزنی ناز میکنن...... نمیدونن هدف پسرها الهیه
غضنفر راننده تاکسی میشه و یه روز به مسافرش که شبیه ژاپنیها بوده میگه آقا ببخشید شما ژاپنی هستید اون میگه نه ، برای بار دوم ازش مپرسه آقا شما ژاپنی نیستید؟ بازم طرف میگه نه ، بارسوم بازم میپرسه یاروه از کوره در میره میگه آره هستم غضنفر میگه ولی به قیافت نمیاد.
نیروی انتظامی میریزه خونه مش قاسم ، مش قاسم هم با منقل میپره تو استخر و داد میزنه: از اینجا به بعدش به شما ربطی نداره، به نیروی دریایی ربط داره
پسره میره خواستگاری، پدر عروس میگه مهریه دخترم صد بشکه بنزِینه! پدر داماد میگه پسرم! پاشو پاشو بریم یک دختر گازِسوز پیدا کنیم!
حیف نون رو برای اولین بار می برند توی هلی کوپتر ، توی آسمان از سمت چپیاش می پرسه : شما گرمتونه ؟
طرف می گه : نه
از سمت راستیاش می پرسه شما گرمتونه ؟
اون یکی هم می گه نه
بعد حیف نون بلند می گه : آقای خلبان هیچ کس گرمش نیست. اون پنکه سقفی رو خاموشش کن !
غضنفر عینک دودی می زنه میره خیابون یهو دخترش رو میبینه می زنه تو گوشش و میگه این موقع شب بیرون چی کار میکنی؟ دختره میگه اشکال از عینکته. غضنفر عینکشو بر میداره دوباره می زنه تو گوش دخترش و میگه خوب شد فهمیدم از دیشب تا حالا کجا بودی؟
ارمنیه و ترکه و رشتیه و اصفهانیه یک عمر رفیق بودن . باری ، از بخت بد ، ارمنیه مرحوم می شه ، باقی رفقا هم میرن تشییع جنازش . رسم این ملت هم گویا این بوده که هر کدوم از نزدیکان باید دم آخری یک پولی می انداختن تو قبر ، خلاصه اول ترکه میره بالاسر قبر و کلی گریه زاری می کنه و آخر هم دست می کنه ، ده تا هزاری می اندازه تو قبر ، بعد رشتیه میاد باز کلی آه و ناله می کنه و بعد هم دست می کنه ده تا هزاری میندازه تو قبر ، آخری نوبت اصفهانیه می شه ، میاد جلوی قبر کلی گریه زاری می کنه ، آخرش هم با بغض میگه : شرمنده ، من صبح وقت نشد برم بانک پول بگیرم . بعد یک چک سیهزارتومنی مینویسه می اندازه تو قبر ، بیستهزارتومن بقیشو برمیدار .
دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، خاله ام مرا زایید
از غضنفر میپرسن: صورتی چه رنگیه؟ میگه: قرمز یواش!
به غضنفر میگن: چرا همش داری دور میدوون با ماشینت میچرخی؟می گه: راهنمام گیر کرده!!
اصفهانیه برای بچه اش اسمارتیز می خره، روش می نویسه هر 8 ساعت یکی
حیف نون داشته توالت می ساخته، آجر کم میاره اپن (open) می سازه!
دختر غضنفر پول نداشته دماغش رو عمل کنه، سر دماغش رو می گیره بالا، بهش تافت می زنه!
آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده. راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه ! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه!..
آبادانیه میره تو یه کتابفروشی .... میگه : وولک پوستر مو رو داری ؟ ........... کتابفروش میگه : نه ........ آبادانیه می گه : وی ی ی تو هم تموم کردی ؟!!!
لره دست میندازه دورگردن دوست دخترش بلد نیست چی بگه .میگه گردنتو بشکونم
آموزشگاه زبان اشاره ی یوزارسیف و زلیخا. نرسیده به 4 راه آتون , قصر عزیز مصر حتما یه سر بزن
وزیر بهداشت در خصوص لوازم آرایشی با مارک تقلبی یوزارسیف هشدار داد
از کنج لبت بوسه ای چو قند گرفتم ... از قند لبت من مرض قند گرفتم!
یارانه دستانت را قطع نکن من زیر خط فقر محبتهایت هستم
یک همیشه یک است . شاید در تمام عمرش نتواند بیشتر از یک عدد باشد اما بعضی اوقات می تواند خیلی باشد . یک نگاه . یک سرنوشت . یک خاطره . یک دوست.
زن خوب تو دنیا مثلا دایناسوره که نسلش منقرض شده ، ولی مرد خوب مثل سیمرغ ، که از اول هم افسانه بوده